313 منتخب

313 منتخب از بهترین مطالب و خبرها و تصاویر و فیلم ها و ... اینترنت

313 منتخب

313 منتخب از بهترین مطالب و خبرها و تصاویر و فیلم ها و ... اینترنت

۲۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

داستان کوتاه لیوان آب و مشکلات زندگی

کاتب کاتبی | شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۰۹ ق.ظ

استادى در شروع کلاس درس، لیوانى پر از آب به دست گرفت. آن را بالا نگاه داشت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند ۵۰ گرم، ۱۰۰ گرم، ۱۵۰ گرم.

استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقاً وزنش چقدر است. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقى خواهد افتاد.

شاگردان گفتند: هیچ اتفاقى نمی افتد.

 

استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقى می افتد؟

یکى از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد می گیرد.

-حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟

شاگرد دیگرى جسارتاً گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار می گیرند و فلج می شوند. و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.

 

استاد گفت: خیلى خوب است. ولى آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟

 

شاگردان جواب دادند: نه پس چه چیز باعث درد و فشار روى عضلات می شود؟ من چه باید بکنم؟

شاگردان گیج شدند: یکى از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.

استاد گفت: دقیقاً . مشکلات زندگى هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید، اشکالى ندارد. اگر مدت طولانی ترى به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کارى نخواهید بود.

فکر کردن به مشکلات زندگى مهم است. اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرید، هر روز صبح سرحال و قوى بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشى که برایتان پیش می آید، برآیید! دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذار. زندگى همین است!

  • کاتب کاتبی

داستان کوتاه خوش اقبال اثر آنتوان چخوف

کاتب کاتبی | شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۰۶ ق.ظ

آنتوان پاولوویچ چِخوف‏ داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس برجسته ی روس است.
در این بخش به خواندن داستان کوتاه خوش اقبال که از آثار ماندگار اوست می پردازیم.
امیدواریم که لذت ببرید.

داستان کوتاه خوش اقبال اثر آنتوان چخوف

قطار مسافربری از ایستگاه بولوگویه که در مسیر خط راه آهن نیکولایوسکایا قرار دارد به حرکت در آمد. در یکی از واگنهای درجه دو که در آن استعمال دخانیات آزاد است، پنج مسافر در گرگ و میش غروب، مشغول چرت زدن هستند. آنها دقایقی پیش غذای مختصری خورده بودند و اکنون به پشتی نیمکت ها یله داده و سعی دارند بخوابند. سکوت حکمفرماست. در باز میشود و اندامی بلند و چوب سان،با کلاهی سرخ و پالتوی شیک و پیکی که انسان را به یاد شخصیتی از اپرت یا از آثار ژول ورن می اندازد وارد واگن می شود. اندام در وسط واگن می ایستد، لحظه ای فس فس می کند، چشمهای نیمه بسته اش را مدتی دراز به نیمکتها می دوزد و زیر لب من من می گوید: نه، اینهم نیست! لعنت بر شیطان! کفر آدم در می آید. داستان کوتاه خوش اقبال

 

یکی از مسافرها نگاهش را به اندام تازه وارد می دوزد، آنگاه با خوشحالی فریاد می زند: ایوان آلکسی یویچ! شما هستید؟ چه عجب از این طرفها. ایوان آلکسی یویچ چوب سان یکه می خورد و نگاه عاری از هوشیاری اش را به مسافر می دوزد، او را به جای می آورد، دستهایش را از سر خوشحالی به هم می مالد و میگوید: ها! پتر پترویچ! پارسال دوست،امسال آشنا! خبر نداشتم که شما هم در این قطار تشریف دارید. پترویچ می گوید: حال و احوالتان چطور است؟

ای، بدک نیستم، فقط اشکال کارم این است که پدر جان واگنم را گم کرده ام و من ابله هر چه زور میزنم نمیتوانم پیدایش کنم. بنده مستحق آنم که شلاقم بزنند. آنگاه ایوان آلکسی یویچ سرپا تاب می خورد و زیر لب می خندد و اضافه می کند پیشامد است برادر، پیشامد! زنگ دوم را که زدند پیاده شدم تا با یک گیلاس آنیاک گلویی تر کنم و البته ترکردم. بعد به خودم گفتم حالا که تا ایستگاه بعدی خیلی راه داریم خوب است گیلاس دیگری هم بزنم. همین جور که داشتم فکر می کردم و می خوردم یکهو زنگ سوم را هم زدند … مثل دیوانه ها دویدم و در حالی که قطار راه افتاده بود به یکی از واگن ها پریدم. حالا بفرمایید که بنده دیوانه نیستم؟

پتر پترویچ گفت: پیداست که کمی سرخوش و شنگول تشریف دارید، بفرمایید بنشینید؛ پهلوی بنده جا هست! افتخار بدهید! سرافرازمان کنید… نه، نه باید واگن خودم را پیدا کنم! خدا حافظ هوا تاریک است. داستان کوتاه خوش اقبال

می ترسم از واگن پرت شوید. فعلاً بفرمایید همین جا بنشینید، به ایستگاه بعدی که برسیم واگن خودتان را پیدا می کنید. بفرمایید بنشینید. ایوان آلکسی یویچ آه می کشد و دو دل روبروی پتر پترویچ می نشیند. پیداست که ناراحت و مشوش است، انگار که روی سوزن نشسته است. پتر پترویچ می پرسد عازم کجا هستید؟

من؟ عازم فضا! طوری قاطی کرده ام که خودم هم نمی دانم مقصدم کجاست. سرنوشت گوشم را گرفته و مرا می برد، من هم دنبالش راه افتاده ام. دوست عزیز تا حالا برایتان اتفاق نیفتاده با دیوانه های خوشبخت روبرو شوید؟ نه؟ پس تماشایش کنید! خوشبخت ترین موجود فانی روبروی شما نشسته است! بله! از قیافه من چیزی دستگیرتان نمی شود؟

 

چرا … پیدا است که … شما …

یک ذره حدس می زدم که قیافه ام در این لحظه باید حالت خیلی احمقانه ای داشته باشد! حیف آینه ندارم وگرنه دک و پوزه ی خودم را به سیری تماشا می کردم. آره پدر جان، حس میکنم که دارم به یک ابله مبدل می شوم. به شرفم قسم! تصورش را بفرمایید، بنده عازم سفر ماه عسل هستم. حالا باز هم می فرمایید که بنده دیوانه نیستم؟

شما؟ مگر زن گرفتید؟

همین امروز، دوست عزیز! همین که مراسم عقد تمام شد یکراست پریدیم توی قطار زیرا تبریک ها و تهنیت گویی ها شروع می شود و بارانی از سوالهای مختلف بر سر داماد می بارد. پتر پترویچ خنده کنان میگوید: به، به! … پس بی جهت نیست که اینقدر شیک و پیک کرده اید.

بله حتی در تکمیل خودفریبی ام کلی هم عطر و گلاب به خودم پاشیده ام. نه تشویشی، نه دلهره ای، نه فکری … فقط احساس … احساسی که نمی دانم اسمش را چه بگذارم … مثلاً احساس نیکبختی؟ در همه عمرم اینقدر خوش نبوده ام. چشمهایش را می بندد و سر تکان می دهد و اضافه می کند بیش از حد تصور خوشبخت هستم! آخر تصورش را بکنید الان که به واگن خودم برگردم با موجودی روبرو خواهم شد که کنار پنجره نشسته است و مرا دوست می دارد. من باید به واگن خودم برگردم. آنجا یک کسی با بی صبری منتظر من است و دارد لذت دیدار را مزه مزه می کند. لبخندش در انتظار من است. می روم در کنارش می نشینم… پتر پترویچ اجازه بفرمایید شما را بغل کنم.

خواهش میکنم، دو دوست در میان خنده مسافران واگن،همدیگر را به آغوش می کشند. سپس تازه داماد خوشبخت ادامه می دهد: من آدم کوچک و بی قابلیتی هستم ولی به نظرم می آید که هیچ حد و مرزی ندارم … تمام دنیا را در آغوش می گیرم.

نشاط و سرخوشی این تازه داماد خوشبخت و شاداب به سایر مسافران واگن نیز سرایت می کند و خواب از چشمشان می رباید و به زودی بجای یک شنونده، پنج شنونده پیدا می کند. مدام انگار که روی سوزن نشسته باشد، وول میخورد و آب دهانش را بیرون می پاشد و دستهایش را تکان می دهد و یکبند پرگویی می کند. کافیست بخندد تا دیگران قهقهه بزنند، می گوید: آقایان مهم آن است آدم کمتر فکر کند! گور پدر تجزیه و تحلیل! اگر هوس داری می بخوری بخور و در مضار و فواید هم فلسفه بافی نکن … گور پدر هر چه فلسفه و روانشناسی.

در این هنگام بازرس قطار از کنار این عده می گذرد. تازه داماد خطاب به او می گوید آقای عزیز به واگن شماره ٢٠٩ که رسیدید لطفاً به خانمی که روی کلاه خاکستری رنگش پرنده مصنوعی سنجاق شده است بگویید که من اینجا هستم!

اطاعت میشود آقا ولی قطار ما واگن شماره ٢٠٩ ندارد. ٢١٩ داریم.

٢١٩ باشد چه فرق میکند. به ایشان بگویید: شوهرتان صحیح و سالم است، نگرانش نباشید. سپس سر را بین دستها می گیرد و ناله وار با خودش می گوید: شوهر؟ خانم ؟ خیلی وقت است؟ از کی تا حالا؟ شوهر … ها ها ها آخر تو هم شدی شوهر؟! تو سزاوار آنی که شلاقت بزنند! تو ابلهی…

یکی از مسافرها می گوید: در عصر ما دیدن یک آدم خوشبخت جزو عجایب روزگار است، درست مثل آن است که انسان فیل سفید رنگی ببیند. ایوان آلکسی یویچ که کفش پنجه باریک به پا دارد پاهای بلندش را دراز می کند و می گوید شما صحیح می فرمایید ولی تقصیر کیست؟ اگر خوشبخت نباشید کسی جز خودتان را مقصر ندانید! بله، پس خیال کرده اید که چی؟ انسان آفریننده خوشبختی خود است. اگر بخواهید شما هم می توانید خوشبخت شوید،اما نمی خواهید، لجوجانه از خوشبختی احتراز می کنید.

اینهم شد حرف؟ آخر چه جوری؟

 

خیلی ساده. طبیعت مقرر کرده است که هر انسانی باید در دوره ی معینی یک کسی را دوست داشته باشد. همین که این دوران شروع می شود انسان باید با همه وجودش عشق بورزد ولی شماها از فرمان طبیعت سرپیچی می کنید و همه اش چشم به راه یک چیزهایی هستید. و بعد … در قانون آمده که هر آدم سالم و معمولی باید ازدواج کند. انسان تا ازدواج نکند خوشبخت نمی شود. وقت مساعد که برسد باید ازدواج کرد، معطلی جایز نیست ولی شماها که زن بگیر نیستید. انسان بجای فلسفه بافی باید از روی الگو پخت و پز کند! زنده باد الگو

مرد مسافر می پرسد: شما میفرمایید که انسان خالق خوشبختی خود است. مرده شوی این خالق را ببرد که کل خوشبختی اش با یک دندان درد ساده یا به علت وجود یک مادر زن بدعنق به درک واصل می شود. الان اگر قطارمان تصادف کند مثل تصادفی که چند سال پیش در ایستگاه کوکویوسکایا رخ داده بود مطمئن هستیم که تغییر عقیده خواهید داد و به قول معروف ترانه دیگری سر خواهید داد. داستان کوتاه خوش اقبال

تازه داماد در مقام اعتراض جواب می دهد: جفنگ می گویید! تصادف سالی یک دفعه اتفاق می افتد. من شخصاً از هیچ حادثه ای ترس و واهمه ندارم زیرا دلیلی برای وقوع حادثه نمی بینم. به ندرت اتفاق می افتد که دو قطار با هم تصادم کنند! تازه گور پدرش! حتی حرفش را هم نمی خواهم بشنوم. خوب آقایان انگار داریم به ایستگاه بعدی میرسیم

پتر پترویچ می پرسد: راستی نفرمودید مقصدتان کجاست؟ به مسکو تشریف می برید یا به طرفهای جنوب؟

منی که عازم شمال هستم چطور ممکن است از جنوب سر در بیاورم؟

پترویچ گفت: مسکو که شمال نیست

تازه داماد می گوید: می دانم. ما هم که داریم به طرف پترزبورگ می رویم

اختیار دارید! داریم به مسکو می رویم

تازه داماد حیران و سرگشته می پرسد به مسکو می رویم؟ عجیب است آقا

بلیتتان تا کدام شهر است؟ – پتربورگ

در این صورت تبریک عرض می کنم. عوضی سوار شده اید.

برای لحظه ای کوتاه سکوت حکمفرما می شود. تازه داماد بر می خیزد و نگاه عاری از هوشیاری اش را به اطرافیان خود می دوزد. پتر پترویچ به عنوان یک توضیح می گوید بله دوست عزیز، در ایستگاه بولوگویه بجای قطار خودتان سوار قطار دیگر شدید. از قرار معلوم بعد از دو سه گیلاس کنیاک تدبیر کردید قطاری را که در جهت عکس مقصدتان حرکت می کرد انتخاب کنید.

رنگ از رخسار تازه داماد می پرد. سرش را بین دستها می گیرد، با بی حوصلگی در واگن قدم می زند و می گوید من آدم بدبختی هستم! حالا تکلیفم چیست؟ چه خاکی بر سر کنم؟ مسافرهای واگن دلداری اش می دهند که مهم نیست … برای خانمتان تلگرام بفرستید،خودتان هم به اولین ایستگاهی که می رسیم سعی کنید قطار سریع السیر بگیرید، به این ترتیب ممکن است بهش برسید.

تازه داماد: کدام قطار سریع السیر؟ پولم کجا بود؟ کیف پولم پیش زنم مانده

مسافرها خنده کنان و پچ پچ کنان بین خودشان پولی جمع می کنند و آن را در اختیار تازه داماد خوش اقبال می گذارند.

جهت خواندن داستان های بیشتر بر روی لینکهای زیر کلیک کنید:

آیا من دزدم؟

  • کاتب کاتبی

راهنمای تیپ تابستانی مردانه

کاتب کاتبی | شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۰۴ ق.ظ

خوشتیپ بودن ممکن است کار ساده ای نباشد؛
اگر اصول خوشپوشی را ندانید.
یک تیپ تابستانی مردانه شیک و جذاب می تواند در اعتماد به نفس شما تاثیر بسزایی داشته باشد.
در واقع طرز لباس پوشیدن آقایان تاثیر بسیار زیادی بر جذب دیگران دارد.

نکات مهم در تیپ تابستانی مردانه

چرا همیشه رنگ های تیره؟

 

بسیاری از آقایان عادت دارند بیشتر از رنگ های خاکستری، سرمه ای و مشکی استفاده کنند.
تصور آنان این است که با این رنگ ها خوشتیپ ترند و یا جذاب تر بنظر می رسند.
اما اگر اطلاعات کافی از تناسب رنگ ها با رنگ پوستتان داشته باشید ،
استفاده از رنگ‌های روشن نه تنها ریسک نیست، بلکه به طور حتم، موجب ارتقای تیپ تابستانی شما خواهد شد.

تیپ تابستانی مردانه

انتخاب تیشرت مناسب

تیشرت یکی از پوشش هاییست که در روزهای گرم تابستانی طرفداران بسیاری دارد.
اما برای انتخاب آن باید یک سری نکات را در نظر داشته باشید تا بتوانید خوشتیپ باشید.
بر روی لینک زیر کلیک کنید تا شما را در انتخاب بهترین تیشرت مردانه راهنمایی کند.
هنگام انتخاب تیشرت مردانه این نکات را فراموش نکنید!

 
  • کاتب کاتبی

نکات آرایشی مخصوص خانم های عینکی

کاتب کاتبی | شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۰۱ ق.ظ

عینک یکی از تاثیرگذارترین اکسسوری ها می باشد.
بنابراین اگر شما هم خانمی هستید که بخاطر ضعیفی چشمانتان مجبور به استفاده از عینک هستید،
این مطلب را حتما بخوانید تا با نکات آرایشی و ترفندهای جالب آشنا شوید.

نکات آرایشی مخصوص خانم های عینکی

آرایش چشم ها را جدی بگیرید

 

با قرار گرفتن عینک بر روی صورتتان، چشمانتان پوشیده می شوند.
پس برای اینکه آرایش چشمتان از پشت شیشه عینک هم دیده شود، از خط چشم ضخیم تر و ریمل حجم دهنده استفاده کنید.

نکات آرایشی

رژ لب

یکی قانون کلی در مورد آرایش وجود دارد که می گوید یا چشمانتان را زیاد آرایش کنید و یا لب هایتان را.
آرایش بیش از حد هر دو، جلوه خوبی به صورتتان نمی دهد.
پس این مورد را در ذهن خود مرور کرده و متناسب با آن لب هایتان را آرایش کنید.

ابروهایتان را تمیز نگه دارید

 

ابروهای خوش حالت و خوش فرم مکمل خوبی برای چشمهاست.
کسانیکه عینک میزنند با اصلاح درست ابروها موقعیت خوبی به چهره خود میدهند.
با استفاده از مداد ابروی مناسب آرایش خوبی برای ابروهای خود فراهم کنید.

نکات آرایشی

  • کاتب کاتبی

پیامک و متن تبریک عید غدیر خم

کاتب کاتبی | يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۴۷ ق.ظ

عید است و غــدیرش ، علی والا است ، علی
دل تشنه عـــــدل است و او دریاست ، علی
جشن است و مبارک ، علی گشته است ، ولی
دنیا همـــه را شادی که مـــــولا است ، علی
 

***********

پیام نور به لب های پیک وحی خداست
بخوان سرود ولایت، که عید اهل ولاست‏
بیا شراب طهور از خم غدیر بزن،
خدا گواهست که ساقی این شراب خداست!
عید غدیر مبارک

***********

آغاز علی بود و علی حُسن ختام
او اول و آخر است به دین اسلام
در عید غدیرخم فرستد صلوات
هر کس که و را علی ولی گشت و امام

 

***********

بر عید غدیر عید اکبر صلوات
بر چهره ی نورانی حیدر صلوات
بر فاطمه این عید هزاران تبریک
بر یک یک اهل بیت کوثر صلوات
عید غدیر بر شما مبارک
 

***********

قرآن به جز وصف علی آیه ندارد
ایمان به جز از حب علی پایه نداره
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم
گفتا که علی نور بود سایه ندارد.
 

***********

خورشید شکفته در غدیر است علی
باران بهار درکویر است علی
بر مسند عاشقی شهی بی همتاست
بر ملک محمدی، امیر است علی
عید غدیر خم مبارک
 

***********

این حدیث دل بود تصنیف نیست
شیعه در محشر بلاتکلیف نیست
شیعه راهش در مسیر اولیاست
شیعه مولایش علی مرتضاست
عید غدیر بر همه شیعیان مبارک

***********

مهر تابان ولایت، شد نمایان در غدیر
باز بخشید این بشارت، خلق را جان در غدیر
«هر که من مولای اویم این علی مولای اوست»
این ندا پیچید در گوش بزرگان در غدیر
خاطر اهل ولا زین گفته شد امیدوار
ناامید از رحمت حق گشت شیطان در غدیر
عید سعید غدیر بر شما مبارک
 

***********

خورشید خجالت زده شد روز غدیر
در رشک رخ نبی و سیمای امیر
پس چهره برافروخت به ذکر صلوات
تفسیر بشد وگرنه آن دم تکویر
 

**********

دست همه عاشقان حنایی شده است
شعر همه شاعران ولایی شده است
از یمن غدیر خم به ذکر صلوات
دوران فراق او نهایی شده است

  • کاتب کاتبی

زندگینامه ایرج میرزا

کاتب کاتبی | يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۲۵ ق.ظ

زندگنامه ایرج میرزا پاییز ۱۲۵۲ یا ۱۲۵۳ خورشیدی در تبریز بدنیا آمد و در ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ خورشیدی در تهران در گذشت. ایرج میرزا ملقب به «جلال الممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجستهٔ ایرانی در عصر مشروطیت

(اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی) و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود. ایرج میرزا در قالب‌های گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند.

شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژه ها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.

 

(زندگینامه ایرج میرزا ) در مقدمه کتاب «سیری در زندگی و آثار ایرج میرزا» از قول «پروفسور مار»، ایران شناس نام‌دار روس،

ایرج میرزا را چنین توصیف کرده است: «مردی بود سیاه سوخته و لاغر اندام و متوسط القامه و در رفتار و گفتار شکیبا و بردبار.

اشعار ایرج وقتی خودش آن ها را می خواند جان می گرفت… ایرج میرزا را از زمره‌ی شاعران برجسته‌ی عصر مشروطیت می دانند. شاید بتوان وی را از شاعران مطرح دوران تجدد در ادبیات ایران نیز به شمار آورد.»


ایرج میرزا فرزند صدرالشعرا غلامحسین میرزا و نوه ی ایرج پسر فتحعلی شاه قاجار بود. پدر با تخلص «بهجت» شعر می‌سرود. او در سال ۱۲۵۱ شمسی در تبریز دیده به جهان گشود.

ایرج تحصیلاتش را در مدرسه‌ی دارالفنون تبریز یا همان «مدرسه‌ی مظفریه» گذراند و در همان‌جا بود که مقدمات عربی و فرانسه را آموخت. مدرسه‌ی مظفریه دومین مدرسه‌ی آموزش عالی در تاریخ معاصر به حساب می‌آید

 

که در دوران ولایت‌عهدی ِ مظفرالدین میرزا به سبک دارالفنون تهران تاسیس شد.

زمانی که حسنعلی خان گروسی ملقب به «امیرنظام گروسی» مدرسه‌ی مظفری را در تبریز ساخت، ایرج میرزا معاونت آن مدرسه را برعهده گرفت.

امیر نظام گروسی سیاست‌مدار و وزیر و ادیب و خوشنویس دوره‌ی قاجار بود. او علاوه بر مناصب سیاسی ادیبی توانمند بود

که دو اثر ادبی به نام‌های منشآت و پندنامه یحیویه نیز به جا مانده است.(زندگینامه ایرج میرزا)

زندگینامه ایرج میرزا

ایرج میرزا علاوه بر معاونت این مدرسه، مدیریت ماهنامه‌ی «ورقه» یا «ارگان دارالفنون تبریز»، که نخستین نشریه‌ی دانشجویی ِ

شهر تبریز بود را نیز عهده‌دار بود. او در نوزده سالگی لقب «ایرج‌بن صدرالشعرا» یافت اما شاعر دربار بودن را کنار گذاشت و به شغل‌های دولتی از جمله کار

در وزارت فرهنگ که در آن زمان «معارف» نام داشت و پس از آن به استخدام اداره‌ی گمرک در آمد و پس از مشروطه نیز در مشاغل مختلف دولتی از

جمله وزارت کشور و در سمت فرماندار آباده و معاونت استان‌داری اصفهان به کار مشغول شد.

ایرج میرزا به زبان‌های فارسی، ترکی، عربی و فرانسه تسلط داشت و تا حدودی نیز زبان روسی می‌دانست.

ایرج میرزا در سن شانزده سالگی ازدواج کرد و سه سال از ازدواجش نگذشته بود که پدر و همسر هر دو را از دست داد.

دوران اقامت ۵ ساله‌ی ایرج میرزا در خراسان را شاید بتوان بهترین دوره‌ی کوشش ادبی ایرج میرزا دانست.

اشعار پیش از دوره مشروطیت ایرج اشعاری است که بیشتر در ستایش رجال زمان و بزرگان قاجار است

اما پس از مشروطه اشعار ایرج میرزا بیشتر رنگ و بوی مضامینی با انتقادهای اجتماعی به خود می گیرد.

 

  • کاتب کاتبی

ده رمان عاشقانه ایی که همه باید بخوانند

کاتب کاتبی | يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۲۳ ق.ظ

پیش آمده که بخواهید ژانر عاشقانه را برای خواندن انتخاب کنید اما ندانید از کجا باید شروع کنید. رمان های عاشقانه ی زیادی در طول تاریخ نوشته شده اند اما تعداد محدودی از آن ها ارزش خواندن و نگه داری در کتابخانه را دارند. از آنجایی که خواندن و خریدن کتاب امری سلیقه ایست بهتر دانستیم تا با راهنمایی هرچند کم شما را در این راه یاری کنیم. ما آخرین لیست را که متعلق به سال ۲۰۱۸ است برایتان انتخاب کرده ایم و از بین صد رمان مورد انتخاب کارشناسان دیلی تلگراف، عاشقانه هایش را بیرون کشیده ایم. البته جای عاشقانه های بی نظیری مثل «بر باد رفته» (مارگارت میچل) یا «وداع با اسلحه» (ارنست همینگوی) در این فهرست خالی است.

  • کاتب کاتبی

به این صورت زوج خوشبخت باشید

کاتب کاتبی | يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۸ ق.ظ

یک زوج خوشبخت، کارهای عجیب و غریبی انجام نمیدهند.
شاید بسیاری فکر کنند، زوج های خوشبخت دارای عشقی افسانه ای هستند،
یا اینکه همسرانشان با دیگر انسان فرق دارند.
اما باید بدانید که به هیچ وجه اینگونه نیست.
در ابتدا بهتر است ملاک های یک ازدواج موفق را بدانید.
سپس با رعایت یک سری نکات ساده و انجام کارهای لذت بخش کوچک، میتوانید تبدیل به یک زوج خوشبخت شوید.
کدام نکات؟؟؟
با بخدانید همراه باشید تا دلخوشی های کوچک زوج های خوشبخت آشنا شوید:

خصوصیات یک زوج خوشبخت

حرف های زیبا بزنید

 

تاثیر گذارترین عضو بدن هر انسانی، زبان اوست.
شما باید یاد بگیرید که زیبا و دوستانه با همسرتان سخن بگویید.
همراه مونس شما در زندگی، بیش از هر فردی دیگری به شنید کلمات و جملات عاشقانه از زبان شما احتیاج دارد.
از او تعریف کنید؛مثلا بگویید “این پیراهنی که پوشیدی تو را جذاب تر کرده است.”
 

زوج خوشبخت

فعالیت های مشترک داشته باشید

بهترین زوج ها، زوج هایی هستند که طرف مقابلشان را تنها نمی گذارند.
منظورم از این حرف این نیست که آزادی او را ازش بگیرید ولی سعی کنید زمانی که دوست دارد او را در کاری همراهی کنید،
این لطف را از او دریغ نکنید.
فراموش نکنید ، شما یک زندگی مشترک را آغاز کرده اید.
پس همانطور که از نامش پیداست، این زندگی نیازمند فعالیت های مشترک است.
بنابراین اجازه ندهید طرف مقابلتان احساس تنهایی کند.

بوسه را فراموش نکنید

یک کار ساده و اما بسیار تاثیر گذار و دلنشین.
بوسه را تبدیل به یک عادت کنید.
هنگام خداحافظی، دیدار مجدد، لحظات هیجان انگیز و هر موقعیتی که امکانش هست ، همسرتان را ببوسید.
حتی گاهی اوقات او را با یک بوسه ناگهانی غافلگیر کنید.
خستگی‌های کاری شما باید پس از بازگشت به خانه از تن و روح شما زدوده شوند.
پس تلاش کنید با ابراز محبت، نوازش و…، بار خستگی‌ها را از دوش همسرتان بردارید و همدیگر را حمایت کنید.

  • کاتب کاتبی

بهترین میوه های ابرسان پوست

کاتب کاتبی | يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۴۷ ق.ظ

فصل تابستان است و روزهای گرم تابستانی در حال گذرند.
در این فصل تعرق بدن نسبت به سایر فصول بیشتر است بنابراین بدن انسان آب بیشتری از دست می دهد.
اما همه ما میدانیم که بدن ما ، نیاز فراوانی به آب دارد، تا خشکی پوست از بین برود
و بارها شنیده ایم که می گویند انسان باید در طول ۲۴ ساعت، ۸ لیوان آب بنوشد.
شاید نوشیدن این همه آب در طول روز کمی ناخشایند بنظر بیاید.
بنابراین در این مطلب قصد داریم بهترین میوه ها و سبزیجات آبرسان را معرفی کنیم که،
آبرسان تر از خود آب هستند.

میوه ها و سبزیجات آبرسان

خیار

 

میوه ها و سبزیجات آبرسان

میوه خیار فواید زیادی برای زیبایی پوست و مو دارد.
این میوه تابستانی و بسیار خوشمزه در مقایسه با دیگر موادغذایی جامد بیشترین میزان آب را داراست.

کاهو

میوه ها و سبزیجات آبرسان

کاهو، خاصیت خنک‌کنندگی دارد.
از عصاره کاهو برای محافظت و مرطوب‌کنندگی پوست در برابر حرارت خورشید و باد نیز استفاده می‌شود.
کاهو پیچ نیز با داشتن بیش از ۹۵ درصد آب به‌عنوان یک آبرسان طبیعی برای بدن بشمار می رود.

 

هندوانه

میوه ها و سبزیجات آبرسان

این میوه محبوب تابستانه را همه دوست دارند.
تقریبا ۹۲ درصد هندوانه را آب تشکیل می دهد.
علاوه بر آن،هندوانه لیکوپین هم دارد که نوعی آنتی اکسیدان مفید برای مبارزه با سرطان است.

  • کاتب کاتبی

معرفی انواع ترازو ها

کاتب کاتبی | شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۰۵ ق.ظ

ترازو چیست ؟

ترازو امروزه در مدل های بسیار متنوع در حال تولید و پیشرفت می باشد، در حال حاضر ترازو ها در مدل ترازو آزمایشگاهی، ترازو صنعتی، ترازو فروشگاهی و ترازو لیبل پرینتر و ترازو پرینتر دار در حال تولید می باشند که تنوع مدل های معرفی شده ی ترازو نیز خود به گروه های دیگری تقسیم می گردد. 

  

ام قدمت صنعت ترازو به حدود 5000 سال قبل از میلاد باز می گردد به گونه ای که با نگاه به مقبره های فراعنه ی مصر حکاکی های از  نقاشی های ترازو بر روی آن ها به چشم می خورد.

در زمان عهد عتیق به ترازو نیز اشاره های کوچکی شده است و در زبان عربی نیز نام ترازو، میزان می باشد که در قران کریم نیز ترازو را با این نام و به عنوان بر پا دارنده ی عدل و وسیله ای جهت سنجش معرفی کرده است.

ترازو در گذشته کاربرد دیگری چون اندازه گیری زمان را نیز بر عهده داشته و در ریاضیات نیز از ترازو برای بدست آوردن نسبت مستقیم و معکوس استفاده می گردید.

 

 

در حقیقت ترازو یکی از قدیمی ترین ابزار جهت اندازه گیری می باشد. ترازو متشکل از قطعاتی ست که با هماهنگ و تنظیم شدن به صورت همزمان و وابسته به یکدیگر عمل توزین را به نتیجه می رسانند و در نمایشگر موجود در ترازو توزین انجام شده نمایش داده می شود.

 

ساده ترین ترازوها از یک شاهین و دو پله (کفه) تشکیل می شود. جسم را برای وزن کردن در یک پله و وزنه ها را در پله دیگر قرار می دهند تا شاهین به حالت تعادل درآید و وزن جسم معلوم گردد.

 

اساس کار این ترازوها بر قوانین اهرم است و دانشمندان عالم اسلام، آراء مختلفی در باره به کارگیری آن داشته اند.

 

به مرور زمان انواع ترازو، بر اساس نوع کاربرد آنها ساخته شد، برخی از آنها عبارت اند از: قپان، ترازوی آبی، و ترازوهای ترکیبی از جمله ترازوی حکمت. این ترازوها بسیار پیچیده تر از انواع معمولی و ساد ترازوها بودند و پله های بیشتری داشتند که تعدادشان در پیشرفته ترین آنها به پنج پله می رسید،

 

وزن کردن اجسام در ترازوهای معمولی با معلق ماندن پله ها در هوا صورت می گرفت، اما در ترازوی آبی، جسم موردنظر در آب غوطه ور می شد و بر اساس «اصل ارشمیدس »، وزن مخصوص آن به دست می آمد. در ترازوهای ترکیبی، وزن کردن هم در آب هم در هوا انجام پذیر بود. قپان نیز، برخلاف ترازوهای دیگر، فقط یک پله داشت.

 

ترازو سالهای زیادیست که از مدل ترازوی قپانی، ترازوی عقربه ای به ترازوی دیجیتالی تغییر یافته و ابزار استفاده شده در ترازوی دیجیتال نسبت به ترازو عقربه ای بسیار حساس تر و دقیق تر گردیده است ، دقت ترازو دیجیتال امروزه از اهمیت بسیار زیادی برخودار می باشد که از این جهت نیز تنوع محصولی ترازو آغاز گردید.

 

ترازو رادین

شرکت ترازو رادین به عنوان نمایندگی ترازو ها در ایران نسبت به تولید و فروش انواع ترازو ها با کارایی های مختلف فعالیت می کند که شما میتوانید خرید های خود را از این

شرکت خریداری نمایید.

 

 

 

منبع : www.radinscale.com

  • کاتب کاتبی